نکتههایی دربارهی پاداش و پیامد کارها در تربیت کودک
پاداشهایی مانند تحسین، تنقلات، پول، بازدید از باغ وحش، یا چسباندن ستارههای امتیاز به یخچال میتوانند آموزگاران قدرتمند مهارتهای جدید باشند. گاهی اوقات زمانی که در حال یادگیری مهارتی تازه هستیم که نیازمند
نویسندگان: دکتر هنری کلاود
دکتر جان تاون سند
مترجم: دکتر مینا اخباری آزاد
دکتر جان تاون سند
مترجم: دکتر مینا اخباری آزاد
اصولاً ما به پاداش به دو دلیل اعتقاد داریم:
1- کسب مهارتهای جدید
2- انجام کارها به شیوهای فوق العاده خوب
و به این دلایل به پاداش اعتقاد نداریم:
1- سر زدن اعمالی متناسب با سن فرد بالغ (مانند مهارتهای زندگی)
2- انجام آنچه از شخص انتظار میرود (مانند انجام کار)
پاداشهایی مانند تحسین، تنقلات، پول، بازدید از باغ وحش، یا چسباندن ستارههای امتیاز به یخچال میتوانند آموزگاران قدرتمند مهارتهای جدید باشند. گاهی اوقات زمانی که در حال یادگیری مهارتی تازه هستیم که نیازمند تلاش بسیار است، در طول مسیر نیاز به ایجاد انگیزه به کمک دریافت خشنودی کوتاه مدت پاداش داریم. کودکان عاشق دریافت پاداش برای یادگیری چیزی تازه هستند.
علاوه بر آن پاداش زمانی مفید خواهد بود که شخص آنچه را که به طور عادی از او انتظار داشته اند را انجام داده باشد. مدارس این نوع انجام کار را تأیید میکنند، مانند کارهایی که پیشاهنگها، گروههای ورزشی و کارفرمایان انجام میدهند. انجام کارهایی که باعث تشویق و دلگرمی میشوند و در نظر گرفتن مزایای مختلف بخش اعظم ایجاد انگیزه در کارمندان را تشکیل میدهد.
انجام اعمال مشخصی از یک انسان بالغ انتظار میرود. شهروندان، مالکان، کارفرماها، معلمان، دوستان، همسران؛ همه و همه از شخص بالغی که با او در ارتباط هستند، انتظار دارند اعمالی را در یک حد معین انجام دهد. به محض آنکه کودکان مهارتهای لازم برای زندگی مسئولانه را کسب کنند، میبایست این کارها بدون در نظر گرفتن پاداش انجام شود. در مقابل آنها باید بهای انجام ندادن این کارها را بپردازند.
ما برای یک کودک دو ساله وقتی آداب توالت رفتن را یاد میگیرد، پاداش در نظر میگیریم اما برای فرد بالغی که چنین مهارتی دارد، پاداشی در نظر نمیگیریم. شما هفتهی پیش برای انجام به موقع کاری پاداش نگرفتید؛ چرا که انجام به موقع آن کار از شما انتظار میرفت. اما اگر بیش از چند بار انجام این کار به تعویق بیندازید، احتمالاً با روشهای مختلف از حقوق و مزایای شما کم میشود یا مجازاتی برایتان در نظر گرفته میشود.
مراقب شکل گیری این نگرش در ذهن کودکان باشید و نگذارید تصور کنند که آنها فقط زمانی مجبورند کاری را انجام دهند که در ازای آن از کسی پاداشی دریافت کرده باشند. لازم است آنها یاد بگیرند که اگر کاری را انجام ندهند، مجبور خواهند بود پیامد آن را متحمل شوند. این شیوه سبب میشود که نگرش «استحقاق چیزی را داشتن» در ذهن آنها شکل نگیرد؛ احساسی که امروز بسیاری از افراد را دچار مشکل میکند یعنی استحقاق داشتن چیزی برای کاری که انجام نشده است. بهتر است آنها یاد بگیرند که هر یک از اعضای خانواده وظیفه دارد بخشی از کارها را انجام دهد. و اگر کسی بیش از وظیفهی خود کاری را انجام دهد، میتوان دربارهی پاداش اضافی گفت و گو کرد؛ اما انتظار میرود که هر یک از افراد خانواده حداقل کارهای مربوط به خود را انجام دهد. در دنیای واقعی، هیچ پاداشی برای انجام حداقل کارهایی که از فرد انتظار میرود، در نظر گرفته نمیشود. اما در دنیای متمدن امروز بسیاری از محرومیتها در صورت انجام نیافتن حداقل انتظارات برای افراد در نظر گرفته میشود.
$ واقعیت همانند دوستی واقعی است
رسیدن به بلوغ زمانی اتفاق میافتد که ما از اینکه بخواهیم زندگی خواسته هایمان را برآورده کند، دست بکشیم و درصدد برآوردن خواستههایی برآییم که زندگی از ما انتظار دارد. قانون کاشت و برداشت ما را مجبور میکند با مقتضای زندگی روبه رو شویم؛ چرا که در غیر این صورت رنج را تجربه خواهیم کرد. ما زمانی رفتارمان را تغییر میدهیم که رنج تغییر نکردن بیشتر از رنج تغییر کردن باشد. پیامدهای کارهایمان رنجی را به دنبال دارد که ما را به سوی تغییر بر میانگیزد.
واقعیت دشمن ما نیست، بلکه دوست ماست. انجام کارها به روشی که واقعیت آن را میطلبد، پاداشهای بزرگی را برایمان به ارمغان میآورد. یک شخص بالغ میداند که انتخاب راه خوب بهترین انتخاب است. زندگی عاقلانه، انتخابهایی درست و انجام کارهای صحیح یک زندگی خوب را پایه ریزی میکند.
با این همه، در ذهن یک کودک، واقعیت دشمن اوست. پیامدها به کودکان میآموزند که واقعیت میتواند به راستی دوست آنها باشد. واقعیت ایجاد تغییرات لازم در رفتار شخص و رفع نیازهای مربوط به این معناست که اوضاع به تدریج رو به بهبودی میرود. ما نهایتاً یاد میگیریم که کنترل بخش اعظمی از نحوهی گذران زندگی خود را در اختیار داریم. اگر ما درصدد رفع نیازهای واقعی برآییم، سود حاصل از آن را درو خواهیم کرد. اگر ما از پذیرفتن واقعیت اجتناب کنیم، واقعیت نهایتاً به نیاز منتهی خواهد شد و سرانجام مجبور میشویم بهای آن را بپردازیم و در نهایت این وضعیت مطلوب نیست.
پس فرزندان خود را مورد لطف قرار دهید و از همان ابتدای زندگی به آنها بیاموزید که با واقعیت دوست باشند این مسیر کم هزینه تر و امن تر است و سبب خواهد شد که به هدف مطلوب خود دست یابید.
اما برای رسیدن به این هدف، آنها باید یاد بگیرند که مسئولیت انجام کارهای درست با آنهاست.
منبع مقاله :
دکترکلاود، هنری؛ دکترتاون سند، جان؛ (1391)، کودک و حد و مرزهایش، مترجم: دکتر مینا اخباری آزاد، تهران: انتشارات صابرین، چاپ دوم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}